خدای عشق و زیبایی
درباره وبلاگ


سلام ممنونم که وبلاگ من رو انتخاب کردید اگر نظر بدین ممنونتون میشم

پيوندها
lov6
جالب
زیر سایه خدا
عشق من وتو!
حرف دل
دخترك دلشكسته
زيباترين وبلاگ (شاهورد)
حريم عشق
sms و اخبار روز
سایت تفریحی
پرنیا و حوریا
غمگین خسته
اهریمن موزیک 121
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جالب و آدرس hatoor.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









نويسندگان
مهدیه

آخرین مطالب


 

هنگام عروسی محمدرضا شاه پهلوی و زن مصری اش فوزیه در سال 1317 خورشیدی چون مقرر بود میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب به تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند.

در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بوده دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور با پولی که از کدخدای ده می گیرند و با خرید مقدار زیادی ماست کلیۀ دیوارها را ماست مالی کردند.
قدمت ریشۀ تاریخی این اصطلاح ( ماست مالی) ازشصت سال نمی گذرد، و ماجرای این ماست مالی مدت ها موضوع اصلی شوخی های محافل و مجالس بود . حکیم ارد بزرگ می گوید : (فرمانروایان تنها پاسخگوی زمان حال خویش نیستند آنها به گذشتگان و آیندگان نیز پاسخگویند) .
به یقین الان همه خوانندگان این حکایت در ذهنشان این سئول نقش می بندد که محمدرضا پهلوی و پدرش رضا شاه که در آن زمان زنده بود در بهبه جنگ جهانی دوم و آن همه خطر که ایران را تهدید می کرد چون سه سال بعد از تاریخ این ازدواج ، نیروهای متفقین به ایران حمله نمودند چطور ذهنشان درگیر این حاشیه های خنده آور بوده است کاش در پی تجهیز قشون و سرباز بودند به جای رنگ و لعاب ...

 
یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:دل,ببین,اسمش,مغز,کوتاه,جالب,بفهمه,فاصله, :: 22:51 :: نويسنده : مهدیه

ببـــيــــــــــــــــــــــــن

اين اسمش دلــــــــــــــــــه !

اگر قرار بــــــــــــــود

بفهمه که فاصله يعنی چــــــــــــی...

اگر قرار بــــــــــــــود

بفهمــــــــــه که نميشـــــــه ...

ميشد مغـــــــــــــــــــــز !

دلـــــــــــــــــــه ..

نمي فهمــــــــــــــــــه




 

 
4 ارديبهشت 1390برچسب:تست,جالب,هوش, :: 1:23 :: نويسنده :

 

هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته بشرطی که تقلب نکنید!فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر اینصورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ایکاش تقلب نمی کردید!این بازی نتیجهای شاید خنده دار و در عین حال…
شگفت انگیزی خواهد داشت!
متن را یکجا تا پایان نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!


ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:جالب,و,خوندنی, :: 22:45 :: نويسنده : مهدیه

درس اول :
یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند…
یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه…
جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم…
منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!
من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم !
پوووف! منشی ناپدید میشه ……
! بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: حالا من ، حالا من
من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای نوشیدنی ! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم …
پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه…
بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه…
مدیر میگه: من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن !!!
نتیجه : اخلاقی اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه !

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد